basirmine

basirmine

اخبار اقتصادی مندرج در جراید و خبرگزاریها
basirmine

basirmine

اخبار اقتصادی مندرج در جراید و خبرگزاریها

سید سپهر قوام الدینی // استقلال و نقل و انتقالات نیم فصل دوم لیگ چهاردهم

بررسی وضعیت استقلال در نیم فصل دوم لیگ چهاردهم

به کجا چنین شتابان ، وضعیت نقل و انتقالات نیم فصل استقلال به هیچ وجه مناسب نبوده است. استقلال که در ابتدای فصل ، با هنرمندی زیاد به هر طریق ممکن بهترین های فوتبال ایران را در اختیار گرفت در میانه فصل با زحمت فراوان نغمه های ناسازگاری ستاره ها را شنید تا جایی که قبل از شروع قانونی نقل و انتقالات زمستانی آندرانیک تیموریان را جداشده دید.

  

تیموریان ، بازیکنی برگرفته از مکتب استقلال که در تیم های پایه ای این تیم بلوغ فوتبالی را تجربه کرد و طی فصل گذشته و نیم فصل اول امسال در تیم مانده بود سرانجام با پیراهن قرمز با تراکتور سازی قرار داد بست تا نیم فصل دوم کار با رسول خطیبی را تجربه کند. در این که به راستی ، چرا استقلال به عنوان یکی از دو تیم پرطرفدار ایران سرمایه سوزی مینماید بحثی جداست که به آن خواهیم پرداخت. 


استقلال که در ابتدای فصل سیزدهم با حضور بهرام افشارزاده در راس هرم مدیریتی تیم نوید روزهایی خوب را به هوادارن پرشمار خویش میداد و در عین حال با برنامه های وزارت ورزش روزهای بهتری را در پیش داشت ،فقط تا اوایل نیم فصل توانست به حیات خویش در کورس احتمالی قهرمانی ادامه دهد و با باختهای متوالی از قهرمانی فاصله گرفت و روزهای بدی را تجربه کرد. پر از باخت و ناکامی .


تیم های بزرگ ما خسته و رنجور هستند


روزهایی بد و بدتر. امیر قلعه نوعی ، مربی موفق سنواتی لیگ ایران که بیش از این هنر کار با ستاره ها را داشت و قهرمانی های متعددی را در کارنامه خویش می دید، در نهایت این نیم فصل را همانند فصل قبل با لقب ناکام به پایان برد. ناکامی که با وضعیت فعلی میتوان این لقب را برای پایان فصل برای وی رزرو کرد.


استقلال و پرسپولیس این روزها گویا هوای آلوده پایتخت بر تنفس عادی شان تاثیرگذار بوده است و ریه های آنها تنفس عادی ندارد. چرخ های حرکتی آنها لنگ میزند. خسته هستند و بی هدف.


در هیاهوی امروزی واگذاری و قیمت گذاری دست و پا میزنند اما !


به هر حال نیم فصل اول با رتبه ای نازل و باختهای متعدد برای استقلال به پایان رسید. تعطیلی ناخواسته نیم فصل برای این تیم همانند هدیه ای ویژه محسوب میشد. ترمیم نقاط ضعف با خریدهای لازم و جایگزینی نیروهای تازه نفس میتوانست امید را به اردوی تیم آبی پایتخت برگرداند! بازی با نام های بزرگ شروع شد، محسن مسلمان به استقلال می آید. کاوه رضایی قرارداد خواهد بست. خط حمله ای پرقدرت خواهیم ساخت. خط دفاعی تیم ترمیم می شود. اما دریغ و صد افسوس.


استقلال نه تنها عملکرد مناسبی در این راستا نداشت، بلکه تیم را با رضا عنایتی 38 ساله تقویت کرد. در عوض با نهایت تعجب محمد قاضی را به فولاد خوزستان داد ! کاوه رضایی با ذوب آهن قرارداد بست. حاتمی به پرسپولیس رفت و در نهایت شکستی دیگر در نقل و انتقالت زمستانی گریبان استقلال را گرفت.


جوانگرایی قلعه نوعی که به دستاویزی شعارگونه بدل گردیده است مجدداٌ مهندسی معکوس داشت و با اضافه شدن رضا عنایتی  38 ساله باز هم با ایده آلها فاصله گرفت.


خط دفاعی تیم که در نیم فصل اول نقطه آشیل تیم بود نه تنها ترمیم نشد ، بلکه هر روز با اسم امیرحسین صادقی که به هر صورت مهره ای ملی پوش است بازی شد و اوج بی برنامگی در این تیم پرطرفدار هویدا شد.


مدیرعامل تیم به رسانه ها آمد و گفت : قلعه نوعی بگوید صادقی را نمی خواهم تا تصمیم بگیرم و قلعه نوعی هم هر روز در رسانه ها خبر از خروج اسم صادقی از تیم میداد، در نهایت صادقی ماند و تیم استقلال و هزاران حفره دفاعی ترمیم نیافته.


به زودی نیم فصل دوم از راه میرسد و تیم با کوهی از مشکلات ، عدم پرداختها ، مشکلات درون تیمی (که مفصل یه آن خواهیم پرداخت) پای به نیم فصل دوم خواهد گذاشت.


نوید این امر خالی شدن ورزشگاهها از نسل جوان، رخت بر بستن شور و هیجان از ورزشگاهها و در نهایت لیگ بی رمق و بی هدف. لیگی که تمام شدن سریع آن نقطه آمال همگان خواهد بود. لیگ خسته با چرخهایی زنگ زده. و نیاز به مدیریت بهینه.


در این امر خطیر وزارت ورزش و جوانان چه هدفی دارد؟


در ابتدای فصل وزارت با هدف ترمیم ضعفهای مالی این دو تیم به میدان آمد. خادم به عنوان نماینده تام الاختیار وزیر ملزم به تعیین هیئت مدیره و اسپانسر مالی این دو بزرگ قدیم و دو اسم برجامانده فعلی گردید.


آقای دکتر گودرزی دو تیم بزرگ پایتخت را به صاحبان اصلی بازگردانید.


در همان نیمه های فصل زخم های کهنه سرباز کرده و دمل های چرکین بدهی های سنواتی همانند نیشتر بر قلب مجروح این دو تیم رخنه کردند، تا جایی که الان با گذشت تنها یک نیم فصل اوضاع نه چندان مساعد این دو تیم خبر از ضعف برنامه ریزیهای وزارت برای این دو تیم را میدهد.


جناب آقای وزیر ، استقلال و پرسپولیس را به صاحبان اصلی آنها بازگردانید. سبقه تاریخی این دو تیم پر از اسطوره هایی است که نامهای ماندگار در آسیا و جهان هستند. نام هایی که هر کدام یک برند محسوب میشوند.


جناب آقای دکتر گودرزی فوتبال ما بیمار است. فوتبال ما خسته است. در روزگاران آقایی والیبال ما در آسیا و جهان ، فوتبال کفاشیانی ما که با پدیده ای به نام کی روش در هم آمیخته واژگان شکست را جلوی چشمان خویش بارها تجربه کرده است.


ضعف از فوتبال است یا والیبال ما قوی است؟ جناب آقای وزیر به داد فوتبال برسید.


فوتبال در مملکت ما خواسته یا ناخواسته ورزش اول است ، مدتی است ورزشگاههای ما شور و هیجان ندارند. از متولیان امر فوتبال، مسندنشینان خنده رو، مرد هزاران چهره که هیچ کس را یارای مقابله با وی نیست و همگان را به جنگ طلبیده و رقیب طلب مینماید قطع امید کرده ایم. کفاشیان از جنس فوتبال و برای فوتبال نیست . کفاشیان نه تنها نمیتواند فوتبال ما را به سرمنزل مقصود برساند بلکه فاصله ما با دنیا روز به روز بیشتر میشود.


دو تیم پرطرفدار ما با سرعت زیادی از ایده آلها فاصله گرفته اند ! و طرفداران پرشمار خویش را مایوس و ناامید ساخته اند.


امید به بازگرداندن امیدها به نسل جوان توسط دولتمردان تدبیر و امید.


 

تیموریان ، بازیکنی برگرفته از مکتب استقلال که در تیم های پایه ای این تیم بلوغ فوتبالی را تجربه کرد و طی فصل گذشته و نیم فصل اول امسال در تیم مانده بود سرانجام با پیراهن قرمز با تراکتور سازی قرار داد بست تا نیم فصل دوم کار با رسول خطیبی را تجربه کند. در این که به راستی ، چرا استقلال به عنوان یکی از دو تیم پرطرفدار ایران سرمایه سوزی مینماید بحثی جداست که به آن خواهیم پرداخت. 


استقلال که در ابتدای فصل سیزدهم با حضور بهرام افشارزاده در راس هرم مدیریتی تیم نوید روزهایی خوب را به هوادارن پرشمار خویش میداد و در عین حال با برنامه های وزارت ورزش روزهای بهتری را در پیش داشت ،فقط تا اوایل نیم فصل توانست به حیات خویش در کورس احتمالی قهرمانی ادامه دهد و با باختهای متوالی از قهرمانی فاصله گرفت و روزهای بدی را تجربه کرد. پر از باخت و ناکامی .


تیم های بزرگ ما خسته و رنجور هستند


روزهایی بد و بدتر. امیر قلعه نوعی ، مربی موفق سنواتی لیگ ایران که بیش از این هنر کار با ستاره ها را داشت و قهرمانی های متعددی را در کارنامه خویش می دید، در نهایت این نیم فصل را همانند فصل قبل با لقب ناکام به پایان برد. ناکامی که با وضعیت فعلی میتوان این لقب را برای پایان فصل برای وی رزرو کرد.


استقلال و پرسپولیس این روزها گویا هوای آلوده پایتخت بر تنفس عادی شان تاثیرگذار بوده است و ریه های آنها تنفس عادی ندارد. چرخ های حرکتی آنها لنگ میزند. خسته هستند و بی هدف.


در هیاهوی امروزی واگذاری و قیمت گذاری دست و پا میزنند اما !


به هر حال نیم فصل اول با رتبه ای نازل و باختهای متعدد برای استقلال به پایان رسید. تعطیلی ناخواسته نیم فصل برای این تیم همانند هدیه ای ویژه محسوب میشد. ترمیم نقاط ضعف با خریدهای لازم و جایگزینی نیروهای تازه نفس میتوانست امید را به اردوی تیم آبی پایتخت برگرداند! بازی با نام های بزرگ شروع شد، محسن مسلمان به استقلال می آید. کاوه رضایی قرارداد خواهد بست. خط حمله ای پرقدرت خواهیم ساخت. خط دفاعی تیم ترمیم می شود. اما دریغ و صد افسوس.


استقلال نه تنها عملکرد مناسبی در این راستا نداشت، بلکه تیم را با رضا عنایتی 38 ساله تقویت کرد. در عوض با نهایت تعجب محمد قاضی را به فولاد خوزستان داد ! کاوه رضایی با ذوب آهن قرارداد بست. حاتمی به پرسپولیس رفت و در نهایت شکستی دیگر در نقل و انتقالت زمستانی گریبان استقلال را گرفت.


جوانگرایی قلعه نوعی که به دستاویزی شعارگونه بدل گردیده است مجدداٌ مهندسی معکوس داشت و با اضافه شدن رضا عنایتی  38 ساله باز هم با ایده آلها فاصله گرفت.


خط دفاعی تیم که در نیم فصل اول نقطه آشیل تیم بود نه تنها ترمیم نشد ، بلکه هر روز با اسم امیرحسین صادقی که به هر صورت مهره ای ملی پوش است بازی شد و اوج بی برنامگی در این تیم پرطرفدار هویدا شد.


مدیرعامل تیم به رسانه ها آمد و گفت : قلعه نوعی بگوید صادقی را نمی خواهم تا تصمیم بگیرم و قلعه نوعی هم هر روز در رسانه ها خبر از خروج اسم صادقی از تیم میداد، در نهایت صادقی ماند و تیم استقلال و هزاران حفره دفاعی ترمیم نیافته.


به زودی نیم فصل دوم از راه میرسد و تیم با کوهی از مشکلات ، عدم پرداختها ، مشکلات درون تیمی (که مفصل یه آن خواهیم پرداخت) پای به نیم فصل دوم خواهد گذاشت.


نوید این امر خالی شدن ورزشگاهها از نسل جوان، رخت بر بستن شور و هیجان از ورزشگاهها و در نهایت لیگ بی رمق و بی هدف. لیگی که تمام شدن سریع آن نقطه آمال همگان خواهد بود. لیگ خسته با چرخهایی زنگ زده. و نیاز به مدیریت بهینه.


در این امر خطیر وزارت ورزش و جوانان چه هدفی دارد؟


در ابتدای فصل وزارت با هدف ترمیم ضعفهای مالی این دو تیم به میدان آمد. خادم به عنوان نماینده تام الاختیار وزیر ملزم به تعیین هیئت مدیره و اسپانسر مالی این دو بزرگ قدیم و دو اسم برجامانده فعلی گردید.


آقای دکتر گودرزی دو تیم بزرگ پایتخت را به صاحبان اصلی بازگردانید.


در همان نیمه های فصل زخم های کهنه سرباز کرده و دمل های چرکین بدهی های سنواتی همانند نیشتر بر قلب مجروح این دو تیم رخنه کردند، تا جایی که الان با گذشت تنها یک نیم فصل اوضاع نه چندان مساعد این دو تیم خبر از ضعف برنامه ریزیهای وزارت برای این دو تیم را میدهد.


جناب آقای وزیر ، استقلال و پرسپولیس را به صاحبان اصلی آنها بازگردانید. سبقه تاریخی این دو تیم پر از اسطوره هایی است که نامهای ماندگار در آسیا و جهان هستند. نام هایی که هر کدام یک برند محسوب میشوند.


جناب آقای دکتر گودرزی فوتبال ما بیمار است. فوتبال ما خسته است. در روزگاران آقایی والیبال ما در آسیا و جهان ، فوتبال کفاشیانی ما که با پدیده ای به نام کی روش در هم آمیخته واژگان شکست را جلوی چشمان خویش بارها تجربه کرده است.


ضعف از فوتبال است یا والیبال ما قوی است؟ جناب آقای وزیر به داد فوتبال برسید.


فوتبال در مملکت ما خواسته یا ناخواسته ورزش اول است ، مدتی است ورزشگاههای ما شور و هیجان ندارند. از متولیان امر فوتبال، مسندنشینان خنده رو، مرد هزاران چهره که هیچ کس را یارای مقابله با وی نیست و همگان را به جنگ طلبیده و رقیب طلب مینماید قطع امید کرده ایم. کفاشیان از جنس فوتبال و برای فوتبال نیست . کفاشیان نه تنها نمیتواند فوتبال ما را به سرمنزل مقصود برساند بلکه فاصله ما با دنیا روز به روز بیشتر میشود.


دو تیم پرطرفدار ما با سرعت زیادی از ایده آلها فاصله گرفته اند ! و طرفداران پرشمار خویش را مایوس و ناامید ساخته اند.


امید به بازگرداندن امیدها به نسل جوان توسط دولتمردان تدبیر و امید.


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.